سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریخ اسلام با طعم تحلیل
اینجا بر بلنداست...

 

آنچه نقل میشود اجمالی از آنچه در کتاب های تفسیر و حدیث وارد شده است و شما میتوانید برای تفصیل بیشتر به بحار الانوار ،ج 18 ،بحث معراج مراجعه نمایید.

 

تاریکی شب همه افق را فرا گرفته بود و خاموشی در تمام نقاط حکم می کرد,هنگام آن رسیده بود که جانداران در خوابگاه های خود به استراحت بپردازند و برای مدت محدودی چشم از مظاهر طبیعت بپوشند و برای فعالیت روزانه ی خود تجدید قوا کنند.

شخص پیامبر بزرگ اسلام نیز از این ناموس طبیعی مستثنی نبود و میخواست پس از اداء فریضه ,به استراحت بپردازد ولی یک مرتبه صدای آشنایی به گوش او رسید , آن صدا از (جبرئیل)امین وحی بود که به او گفت امشب سفر عجیبی در پیش دارید و من مامورم با تو باشم و نقاط مختلف گیتی را با مرکب فضا پیمایی به نام (براق) بپیمائید.

پیامبر سفر با شکوه خود را از خانه (ام هانی),(خواهر امیر المومنان) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی (بیت المقدس) یا (مسجد القصی) روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی از همان نقطه پائین آمد و از نقاط مختلف مسجد و (بیت اللحم) که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن به عمل آورد و در برخی منازل دو رکعت نماز گزارد.

سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود , از همان نقطه به سوی آسمان ها پرواز نمود , ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت و از بهشتو دوزخ بازدیدی به عمل آورد, درجات بهشتیان و دوزخیان را از نزدیک مشاهده فرمود و در نتیجه از رموز هستی و اسرار جهان آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان خدا کاملا آگاه گشت , سپس به سیر خود ادامه داد و به (سدرة المنتهی) رسید و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید ، در این هنگام برنامه وی پایان یافت ،سپس مامور گشت تااز همان راهی که پرواز نموده نموده بود بازگشت نماید ودر مراجعت نیز در بیت المقدس فرود آمد و راه مکه و وطن خود را پیش گرفت , و در بین راه به کاروان تجارتی قریش برخورد در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و به دنبال آن می گشتند و از آبی که در میان ظرف آنها بود قدری خورده و باقیمانده را به روی زمین ریخت و بنا به روایتی روپوشی روی آن گزارد و از مرکب فضاپیمای خود در خانه (ام هانی) پیش از طلوع فجر پایین آمد و

 برای اولین بار راز خود خود را به او گفت و در روز همان شب , در مجامع و محافل قریش پرده از راز خود برداشت و داستان معراج و سیر شگفت انگیز او که در فکر قریش امر ممتنع و محالی بود , در مراکز دهان به دهان گشت و سران (قریش) را بیش از همه عصبانی نمود .

قریش به عادت دیرینه ی خود به تکذیب او برخواستند و گفتند اکنون در مکه کسانی هستند که (بیت المقدس) را دیده اند اگر راست می گویی ،کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن ،پیامبر نه تنها خصوصیات ساختمان بیت المقدس را تشریح کرد بلکه حوادثی که در میان مکه و بیت المقدس رخ داده بود را بازگو نمود و گفت : در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم و شتری از آنها گم شده بود و در میان اثاثیه آنها ظرف رآب بود و من از ان نوشیدم و سپس آنرا پوشانیدم و در نقطه ای به گروهی برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود، (قریش) گفتند از کاروان قریش خبر بده گفت : آنها را در ((تنعیم)) (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد و کجاوه ای روی آن گزارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می شوند .

قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند گفتند اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما معلوم می شود , ولی چیزی نگذشت ، طلایع کاروان (ابوسفیان) پدیدار شد و مسافرین جرئیات گزارشهای آن حضرت را نقل نمودند.

 

منبع : فروغ ابدیت- جلد 1-فصل 22


[ جمعه 92/12/2 ] [ 11:50 صبح ] [ فاطمه برات لو ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 8770



سیستم های قالب

قالب وبلاگ
قالب بلاگفا
قالب پرشین بلاگ
قالب میهن بلاگ
قالب بلاگ اسکای
قالب مذهبی
تبلیغات



آمار و گوگل پلاس


لینک به ما


وبلاگ اسکین" size="18">
و یا به صورت متن
وبلاگ اسکین" size="18">

تبلیغات

   قالب وبلاگ

   وبلاگ اسکین

   بک لینک

   لینک های متنی

   تصاویر

   وب سایت من

   وبلاگ اسکین

   وبلاگ اسکین

   لینک

   لینک های متنی

   وبلاگ اسکین

   بک لینک

 

 

 

کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به وبلاگ اسکین می باشد.
[ وبلاگ اسکین ] www.weblogskin.com © 1390

http://www.webgozar.com/counter/stats.aspx?code=2219920